اجازه بدهید همین اول کار درباره نوشتن کتاب موضوع مهمی را با شما در میان بگذارم. کتابنویسی کاری از جنس پروژه است؛ پروژهای برای تولید یک محصول فرهنگی با ریزهکاریهای فراوان.
موفقیت کارهای پروژهای در گروی چند عامل مهم است. از هدفمندبودن و انعطافپذیری در طراحی فرآیندها گرفته تا سروکلهزدن با افراد و مدیریت زمان و انرژی.
به همین دلیل با قاطعیت میگویم برای نوشتن کتاب، مهارت نویسندگی کافی نیست و بهتر است از نقش مهارتها و ویژگیهای دیگری همچون مطالعه، خلاقیت، صبوری، پشتکار و غیره غافل نباشید. درباره این موضوع در بخش پایانی این راهنما توضیحات کاملی ارائه کردهام.
حال پس از این مقدمه قاطعانه (!) در ادامه میخواهم به شما توضیح دهم که چگونه میتوانیم براساس دانش، تخصص و تجربیات خود کتاب غیر ادبی (غیرداستانی) خوبی بنویسیم. اما قبل از ورود به بحث اصلی نظر شما را به چند موضوع مهم جلب میکنم.
تفاوت کتابهای ادبی (داستانی) با غیرادبی (غیرداستانی)
شما وقتی گلستان سعدی، داستانهای جلال آل احمد، اشعار مولانا و سایر نویسندگان و شعرای بزرگ را میخوانید، در وهله اول زیبایی و ظرافتهای ادبی این آثار توجهتان را جلب میکند. اگرچه در برخی از آثار ادبی، پیامهای والایی نیز وجود دارد.
در نویسندگی ادبی هر چه نویسنده پیام را در پیلهای از ابهام، ایهام، طنز، کنایه و غیره پیچانده و به شما ارائه کند، آن اثر را از لحاظ ادبی و هنری در جایگاه بالاتری میبینید.
اما در مقابل وقتی کتاب و متنی آموزشی یا غیرداستانی میخوانید، در پی آنید تا با کمترین زحمت مفهوم را دریافت کرده تا سرراست اصل مطلب را بگیرید. حال ممکن است نویسنده گاهی برای افزایش جذابیت و اثربخشی متن از آرایههای ادبی نیز بهره بگیرد.
به عبارت بهتر در کتابهای ادبی، ادبیات و نگارش «هدف» و در کتابهای غیرادبی و غیرداستانی، ادبیات یک «وسیله» برای انتقال پیام و مفهوم است. اگر واژگان را خودروهایی برای انتقال پیام بدانیم، داستاننویسها و شاعران در پی بزککردن این خودروها هستند و سایر نویسندگان بیشتر به دنبال آن هستند که کدام خودرو پیام را بهتر و سریعتر انتقال میدهد.
روزنامهنگاران، خبرنگاران، نویسندگان وب، گزارشنویسها و چنین افرادی در دسته نویسندگان غیرادبی و غیرداستانی قرار میگیرند. من در این راهنما قرار است به شما کمک کنم تا کتابی غیرداستانی بنویسید. اما اگر به حوزه نویسندگی ادبی (بهخصوص داستاننویسی) علاقهمندید، پیشنهاد میکنم مقالات زیر را مطالعه کنید:
بخوانید: چگونه داستان بنویسیم؟
بخوانید: چگونه داستان نویس شویم؟
از کوزه همان برون ترآود که در اوست…
دانش، تجربه و تخصص زیربنای نوشتن هر کتابی است. بدونشک نوشتن درباره چیزی که بلد نیستیم و یا به درک عمیقی از آن نرسیدهایم، امکانپذیر نیست. از این رو حتما قبل از شروع نوشتن کتاب، زمان مناسبی را به مطالعه و کسب تجربه اختصاص دهید.
اگر هم فرد باتجربه و متخصصی هستید، بهتر است قبل از نوشتن کتاب منابع خود را مرور کنید. زیرا وقتی با دید نویسندگی به منابع نگاهی میاندازید، به درک متفاوتی از آنها میرسید.
از طرفی سبک مطالعه و یادگیری روی نحوه نوشتن ما بسیار تاثیر میگذارد. اغلب افراد وقتی قرار است چیزی را بیاموزند، تعدادی کتاب و فایل آموزشی تهیه کرده و در چند کلاس و سمینار آموزشی ثبتنام میکنند. از هر کدام هم چند صفحهای جزوهبرداری کرده و با چند بار مرور تاحدودی روی مباحث مسلط میشوند.
ولی برخلاف انتظار وقتی نوبت به نوشتن میرسد، گویی قلم چند گرمی در دستان آنها به وزنهای ۱۰۰ کیلوگرمی تبدیل شده و نمیتوانند بیشتر از چند خط پیش بروند. عدم مطالعه اصولی یکی از علل چنین پیشآمدی است. به همین دلیل به عنوان نویسنده باید با اصول صحیح مطالعه آشنا باشید. از این رو مطالعه دو مقاله زیر را به شما پیشنهاد میکنم:
بخوانید: چگونه مطالعه کنیم تا بهتر بنویسیم؟
بخوانید: با مهمترین موانع نوشتن آشنا شوید
نوشتن کتاب در ۳۰ روز؛ از توهم تا واقعیت!
در برخی دورههای آموزش کتاب نویسی ادعا میشود شما میتوانید تنها در ۳۰ روز کتاب بنویسید. من هم چنین ادعایی دارم و به خودم و تعدادی از دانشجویانم نیز اثبات شده است. بهُطور مثال «پیشنویس» سه کتاب از پنج عنوان کتابی که تاکنون نوشته و ترجمه کردهام، هر کدام بین یک ماه الی ۴۵ روز از من زمان بردهاند.
به عبارت «پیشنویس» کاملا دقت کنید. پیشنویس کتاب متنی است که حداقل به یک بار ویرایش از سوی ویراستار و دستکم یک بار بازخوانی از سوی نویسنده نیاز دارد. سایر مراحل از جمله صفحهآرایی، طراحی جلد، اخذ مجوز، چاپ و نشر هم پیشکش!
برای پیشبرد همه این موارد در حالت عادی و بدون معطلی برای یک کتاب ساده ۱۵۰ صفحهای به چند هفته زمان نیاز داریم. به همین دلیل شاید بتوانیم متن اولیه کتابی را در یک ماه آماده کنیم، ولی مشاهده نتیجه نهایی به زمان بیشتری نیاز دارد.
از طرفی برای نوشتن همین متن اولیه هم پیشفرضهایی لازم است. از جمله سطح تسلط و اشراف نویسنده روی مباحث کتاب، تجربه قبلی او در نویسندگی، میزان وقت و انرژی که روی کار میگذارد و غیره.
چند توصیه برای کتاب اولیها…
اگر میخواهید برای نخستینبار کتاب بنویسید، پیشاپیش به شما توصیه میکنم که برای نوشتن کتاب اولتان خیلی وسواس بهخرج ندهید. بهخصوص اگر تجربه نویسندگی بالایی ندارید. پیشنهاد میکنم راحتترین و سهلالوصولترین موضوع را انتخاب کرده و به عنوان تمرین نوشتن کتاب را آغاز کنید.
قرار نیست این کتاب را تیراژ بالا و در سطح گستردهای چاپ و نشر دهید. در حال حاضر به لطف چاپ دیجیتال، میتوانید با هزینهای بسیار پایین چند نسخه از کتابتان را چاپ کنید (حتی ۲۰ جلد) و در اختیار تعداد محدودی از مخاطبان قرار دهید.
حتی میتوانید صرفا نسخه الکترونیکی آن را آماده کرده و بهطور محدود در فضای وب منتشر کنید تا از تجربه و بازخوردهای آن برای نوشتن کتاب (های) بعدیتان بهره ببرید. زیرا تجربه ثابت کرده نخستین کتاب هر نویسنده، عموما بهترین کتاب او نیست. اگر جزء افرادی هستید که تجربه بالایی در نویسندگی ندارید، توصیه میکنم مقاله زیر را مطالعه کنید:
بخوانید: چگونه نویسندگی را شروع کنیم؟
توصیه بعدی من به شما کتاب اولیها این است که اگر زبانتان خوب است بهعنوان کتاب اول، یکی از کتابهای خوب در حیطه تخصصی خود را پیدا کرده و آن را ترجمه کنید. کتابی که مطالعه آن برای مخاطب فارسیزبان مفید باشد. از آنجایی که ترجمه یک فن و مهارت تخصصی است، میتوانید از یک مترجم کمک بگیرید و حتی بهصورت مشترک کتاب را ترجمه کنید.
مثلا شما به حیطه روانشناسی آشنا هستید و بسیاری از اصطلاحات و مفاهیم را بهخوبی میشناسید. اما زبان انگلیسیتان قوی نیست. مترجم هم علیرغم اشرافی که به کار ترجمه دارد، چندان از روانشناسی سر در نمیآورد. پس شما میتوانید یک تیم کاری خوب برای ترجمه کتابی در زمینه روانشناسی باشید.
به احتمال زیاد چنین کتاب با کمترین میزان خطای علمی و ترجمهای منتشر میشود. از طرفی اگر کتاب معتبر و یا مفیدی را برای ترجمه انتخاب کرده باشید، بدونشک جایگاه خوبی در بین خوانندگان فارسیزبان پیدا میکنید.
لابد میپرسید چطوری کتاب و مترجم پیدا کنم؟ کپیرایت کتاب چه میشود؟ اصلا از کجا شروع کنم؟ و غیره؛ اگر چنین پرسشهایی ذهن شما را درگیر کرده است، پس حتما به مقاله زیر سر بزنید:
بخوانید: چگونه کتاب ترجمه کنیم؟
نوشتن کتاب برای تقویت رزومه پژوهشی
اگر دانشجو هستید، نوشتن و یا ترجمه کتابی مرتبط با رشته تحصیلیتان مزیت ویژهای برای شما محسوب میشود. در صورتیکه متقاضی تحصیل در مقطع دکتری هستید، با داشتن کتاب، میتوانید ۴ امتیاز پژوهشی ارزشمند بهدست بیاورید.
البته برخی از دانشجویان ترجیح میدهند بهجای نوشتن و یا ترجمه کتاب، با اعمال تغییراتی در پایاننامه خود، آن را به کتاب تبدیل کنند. حال در صورتیکه هدف شما از نوشتن کتاب تقویت رزومه پژوهشیتان است، پیشنهاد میکنم علاوه بر مطالعه دقیق راهنمای فعلی، دو مقاله زیر را نیز مطالعه کنید:
بخوانید: چگونه کتاب علمی بنویسیم؟
بخوانید: راهنمای تبدیل پایان نامه به کتاب
نوشتن کتاب براساس داستان زندگی شخصی
ممکن است بخواهید کتابی براساس زندگی خود و یا یکی از نزدیکانتان بنویسید. نوشتن زندگینامه یا بیوگرافی سبکها و روشهای خاصی دارد. اول از همه باید تعیین کنیم که قصد داریم سبک کتاب داستانی باشد یا غیرداستانی. در سبک داستانی همه چیز بر پایه واقعیت است، اما برای افزایش کشش داستان گاه مجبور میشویم در واقعیت دخل و تصرف کنیم.
مثلا مرحوم نادر ابراهیمی کتاب «مردی در تبعید ابدی» را براساس زندگی ملاصدرای شیرازی با سبکی داستانی نوشت که بعدها حسن فتحی از آن بهعنوان یکی از منابع اصلی نوشتن فیلمنامه سریال «روشنتر از خاموشی» استفاده کرد.
به دلیل ماهیت داستانی چنین کتابهایی، شما باید از زندگیتان یا فردی که قصد دارید بیوگرافی او را بنویسید، برشهای جذابی را انتخاب کنید که بتوان از دل آنها عناصر داستانی را بیرون کشید و شاخ و برگ داد.
اما در سبک غیرداستانی تمرکز اصلی روی معرفی فرد، انتقال تجربیات و نمایش دستاوردهای او به مخاطب است. مثلا اگر کسب و کار موفقی دارید، میتوانید از تجربیات راهاندازی و رشد آن به همراه فراز و فرودهایی که پشت سر گذاشتهاید، بنویسید.
در مثالی دیگر اگر اهل سفر و ماجراجویی هستید، آنها را در قالب سفرنامه نوشته و منتشر کنید. شاید هم با مشکلی خاص در زندگی شخصی یا اجتماعیتان دست و پنجه نرم کردهاید؛ احتمالا تجربیات شما میتواند برای دیگران خواندنی باشد. اگر به نوشتن کتابی براساس زندگینامه و تجربیات شخصی خود علاقهمند هستید، مطالعه این ۳ مقاله کاربردی را از دست ندهید:
بخوانید: چگونه داستان زندگی خود را بنویسیم؟
بخوانید: آموزش نوشتن زندگی نامه
بخوانید: چگونه سفرنامه بنویسیم؟
—***—
امیدوارم توضیحاتی که در بخشهای آغازین مقاله ارائه کردم، برای شما مفید بوده باشد. حال به بحث اصلی که همان راهنمای نوشتن کتاب است بپردازیم. آنچه در ادامه میخوانید دستورالعملی است که از آن میتوانید برای نوشتن اغلب کتابهای غیرداستانی شامل کتابهای آموزشی، علمی، اطلاعات عمومی و غیره استفاده کنید. پس با هفتخوان نوشتن کتاب با من همراه شوید…
هفتخوان نوشتن کتاب
کتاب هم مانند خودرو، خانه، برنج، گلدان، پفک نمکی، موزائیک و غیره یک کالا و محصول است. منتها کتاب را در دسته کالاهای فرهنگی قرار میدهیم. اگر میخواهیم کتاب ما خواننده داشته باشد و از سوی مخاطب دیده شود، باید اصولی را هنگام نوشتن آن از لحظه ایدهپردازی تا چاپ رعایت کنیم.
درغیراینصورت کتاب ما حتی اگر به زعم خودمان، بهترین کتاب جهان باشد، دلنوشتهای بیش نیست! مثلا فرض کنید کتابی را مینویسیم که مخاطبی ندارد؛ در اینصورت گویی در سالنی خالی سخنرانی میکنیم. یا وقتی هیچ برنامهای برای بازاریابی و فروش آن نداریم، مانند زمانی است که بیصدا فریاد میزنیم و کسی صدای ما را نمیشوند.
پس برای تولید کتاب هم مثل تولید هر محصول دیگری به یک نقشه راه عملیاتی نیاز داریم. با مطالعه راهنمای هفت مرحلهای زیر در مییابید که چگونه در بهترین زمان ممکن کتاب عمومی مناسبی در حوزه تخصصیتان بنویسید.
در این راهنما پیشفرض من این است که شما درباره موضوع کتابتان به اندازه کافی مطالعه داشته و به محتوای آن تاحدود زیادی مسلط هستید.
مرحله اول: انتخاب موضوع کتاب
اگر کتاب را «سفر» فرض کنیم، موضوع «مقصد»، ساختار کتاب «راه و جاده» و مخاطبان «همسفران» این جادهاند و شما «راهبر» سفر هستید. پس بهعنوان نویسنده ابتدا باید بدانید که مقصد سفرتان کجاست تا بتوانید مخاطبان را نیز بهراحتی با خود همراه کنید.
به عبارت بهتر موضوع یا سوژه کتاب یعنی دقیقا قرار است درباره «چه چیزی» بنویسید و دقیقتر آن میشود: «مخاطب بعد از خواندن کتاب قرار است به پاسخ چه پرسشی برسد؟»
مثلا اگر بگویم میخواهم درباره «فرش» کتاب بنویسم، موضوع آن را دقیق و شفاف بیان نکردهام. زیرا فرش یک موضوع بسیار کلی است. اما اگر بگویم «تاریخچه فرش تبریز»، بیان شفافتری از موضوع داشتهام. یعنی مخاطب قرار است با مطالعه کتاب من درباره گذشته این صنعت قدیمی اطلاعاتی بهدست بیاورد.
درباره موضوع یک اشتباهات متداول وجود دارد که برخی موضوع را با عنوان و اسم کتاب کاملا یکسان فرض میکنند. اگرچه ممکن است اسم کتاب بهطور مستقیم موضوع کتاب را توصیف کند.
بهطور مثال میتوانیم کتابی با موضوع «آشنایی با کوسهها و نحوه زندگی آنها» بنویسیم؛ اما اسم کتاب را «قاتلان دریا» بگذاریم. شاید هم دقیقا عنوان کتاب را «آشنایی با کوسهها» انتخاب کنیم. درباره انتخاب اسم در مرحله پنجم بیشتر توضیح دادهام.
از آنجاییکه موضوع و سوژه نهتنها در نوشتن کتاب، بلکه در تولید محتوا مبحث مهم و گستردهای است، از این رو در مقاله زیر درباره سوژه و ترفندهای انتخاب موضوع توضیحات کاملی ارائه کردهایم.
بخوانید: سوژه چیست؟ | ترفندهای انتخاب موضوع برای تولید محتوا
مرحله دوم: تعیین مخاطب کتاب
همزمان با انتخاب موضوع، باید تعیین کنید چه کسانی مخاطب کتاب شما هستند. زیرا باید بین مخاطب و موضوع کتاب تناسب ایجاد کنید. درباره مخاطبشناسی یک پرسش کلی وجود دارد: «مخاطب کتاب شما کیست؟» و مزخرفترین پاسخ این است: «همه!»
البته برخی پاسخها کمی بهتر هستند، ولی گمراهکنندهاند: «دانشآموزان، سالمندان، کشاورزان، کارمندان، مدیران و غیره» چون توصیف شفافی از مخاطب نیستند. واقعا نمیتوان مخاطب را تنها با چند کلمه یا یک جمله معرفی کرد و شناخت.
برای این کار باید گستره وسیعی از نیازها، ارزشها، دغدغهها، روحیات، ویژگیهای سنی، جنسیتی، جغرافیایی و غیره مخاطب را بررسی کرده و سپس در یک یا چند پاراگراف توصیف کنید. زیرا شناخت درست مخاطب نهتنها روی لحن و روایت شما در کتاب تاثیر میگذارد، بلکه بعدها در تدوین برنامه بازاریابی و فروش هم به کارتان میآید.
مثلا چند سال پیش کتابی با عنوان «سه، دو، یک، پرتاب!» نوشتم. در این کتاب مراحل کامل گزینش و آموزش فضانوردان و نحوه سفر و زندگی آنها را در فضا شرح دادم. من قبل از نوشتن کتاب مخاطب آن را اینگونه برای خودم توصیف کردم:
«مخاطب کتاب من نوجوانان و دانشآموزانی در رده سنی ۱۰ تا ۱۵ سال هستند و اغلب به دروس علوم، جغرافیا و ریاضیات علاقهمندند. آنها بسیار کنجکاو و بلندپرواز بوده و احتمالا یکی از مهمترین علایقشان خلبانی و پرواز است. بهدلیل شرایط سنی از تماشای عکسها و تصاویر بیشتر از متن لذت میبرند و …»
با چنین شناختی کتاب را بهصورت تصویری و با اینفوگرافیکهای جذاب نوشته و طراحی کردم و حواسم بود مفاهیمی که در کتاب میآورم حتما بر پایه مفاهیمی باشد که مخاطبانم در کتابهای علومشان قبلا یاد گرفتهاند…
با توجه به این موارد از شما میخواهم ابتدا فهرستی از ویژگیها و مشخصات مخاطبتان تهیه کرده و سپس چند نفرشان را پیدا کرده و حتی دقایقی با آنها دیدار و گفتگو کنید. این کار میتواند ذهن شما را برای نوشتن کتابی جذاب و مخاطبپسند بهخوبی آماده کند. مخاطبشناسی بحث بسیار کاربردی و جذابی است و مطالعه مقاله آموزشی زیر شما را با این دنیای هیجانانگیز آشنا میکند:
بخوانید: مخاطب شناسی در تولید محتوا | راهنمای شناخت مخاطب
مرحله سوم: ساختاربندی کتاب و نگارش کتاب
کتاب را باید به چند فصل یا بخش کوچکتر تقسیم کرد. بهتر است تعداد فصول کتاب بین ۳ تا ۷ فصل باشد. با فصلبندی کتاب، مطالعهاش را برای مخاطب راحتتر کرده و از همه مهمتر نوشتن آن برای خود ما بسیار سادهتر خواهد بود.
ساختاربندی کتاب به ما کمک میکند نقشه راهی برای نوشتن کتاب طراحی کرده و کل کار را به بخشهای کوچکتر تقسیم میکنیم. در این شرایط بهجای آنکه تصور کنیم قرار است «یک کتاب» بنویسیم؛ خواهیم گفت قرار است «چند مقاله بلند» نوشته و از کنار هم قراردادن آنها کتابی تولید کنیم.
دانشجویان من این روش را در کلاسهایم به «قاعده پیتزا» میشناسند. یک پیتزا را نمیتوانیم یکباره بخوریم؛ بلکه آن را به بخشهای کوچکتر تقسیم کرده و سپس هر بخش را در چند گاز نوش جان میکنیم!
برای ساختاربندی کتاب، یک کاغذ A4 بردارید و موضوع اصلی را بالا آن بنویسید. سپس فهرستی از تمام سرفصلهایی که به ذهنتان میرسد، تهیه کنید. شاید دستکم به ۵۰ سرفصل برسید. آنگاه این سرفصلها را با لحاظکردن معیارهایی مانند تناسب حجم، ارتباط موضوعات و غیره در ۳ تا ۷ بخش دستهبندی کنید.
هر کدام از این بخشها یک فصل از کتاب شما را تشکیل میدهند. بعد از آن ببینید برای نوشتن هر فصل به چقدر زمان نیاز دارید و سپس براساس زمانبندی که انجام دادید، نوشتن را آغاز کنید. فقط قبل از شروع این چند اصل را بهخاطر بسپارید:
- کاملا طبیعی است که ساختار کتاب در حین نوشتن شاید تغییر کند؛ پس انعطافپذیر باشید.
- نگارش مقدمه، پیشگفتار، انتخاب اسم و دورچینهای کتاب را به بعد از نوشتن آن موکول کنید.
- هر چقدر که لازم است بنویسید. نگران درستی یا غلطی نباشید. بعدا فرصت ویرایش و بازخوانی دارید.
- حواستان باشد نوشتن و مطالعه را همزمان پیش نبرید. یا صرفا بنویسید و یا مطالعه کنید. چرا؟ توضیح آن مفصل است. این توصیه را از من رضائی چشم بسته قبول کنید!
- برای نوشتن هر فصل یک جایزه کوچک برای خود تعیین کنید. مثلا رفتن به سینما، خوردن یک غذا، خریدن یک لباس و غیره. اینگونه میتوانید تا حدودی انگیزه خود را حفظ کنید.
از آنجایی که نوشتن کتاب کاری است که به حوصله، تمرکز و انگیزه بالایی نیاز دارد، پیشنهاد میکنم راهکارهای ارائهشده در مقاله زیر را بهکار بگیرید:
بخوانید: راهکارهای افزایش انگیزه و بهرهوری برای مطالعه و نوشتن
مرحله چهارم: انتخاب ناشر و آمادهسازی کتاب برای چاپ
بعد از اتمام پیشنویس کتاب زمان آن است تا با یک ناشر خوب و متعهد برای اخذ مجوز، چاپ و نشر کتابتان قرارداد ببندید. اگرچه خودتان هم میتوانید به عنوان یک شخص حقیقی به اداره ارشاد رفته و برای دریافت مجوز کتابتان اقدام کنید. اما دریافت مجوز از طریق ناشر برای شما مزایای بسیار بیشتری دارد.
قرارداد با هر ناشری تابع شرایط خاصی است. ولی بهطور کلی کار از این سه حالت خارج نیست:
- سرمایهگذاری کامل از سوی ناشر؛
- سرمایهگذاری مشترک ناشر و مولف؛
- سرمایهگذاری مولف؛
اغلب ناشران ترجیح میدهند برای کتاب اولیها و یا کتابهای نویسندههایی که بازار خاصی دارند، از حالت سوم استفاده کنند. شاید بهتر باشد برای تعامل بهتر با ناشر درباره مراحل چاپ کتاب اطلاعات بیشتری بهدست بیاورید. به همین منظور مطالعه مقاله زیر را به شما توصیه میکنم:
بخوانید: چگونه کتاب چاپ کنیم؟
موضوع دیگر درباره ناشران این است که آنها در زمینههای ویراستاری، صفحهآرایی و طراحی جلد کتاب هم میتوانند به شما کمک کند. به این شکل درگیری اجرایی شما برای آمادهسازی کتابتان به حداقل میرسد. ولی اگر به هر دلیلی از طریق ناشر نتوانستید این کارها را پیش ببرید، نگران نباشید؛ در مراحل پنجم و ششم توضیحات مناسبی در این زمینه به شما ارائه کردهام.
مرحله پنجم: ویراستاری و صفحهآرایی کتاب
بعد از اتمام پیشنویس کتاب، چند روزی به خودتان استراحت دهید و سپس محتوای کتاب را یک یا دو بار بازخوانی و اصلاح کنید. در این بازخوانی احتمالا ساختار کتاب را اصلاح میکنید. برخی ایرادات علمی و مفهومی کتاب را یافته و برطرف خواهید کرد. همچنین به این نتیجه میرسید که بخشهایی از کتاب را حذف و یا محتوایی به آن اضافه کنید.
سپس متن کتاب را در اختیار ویراستار گذاشته تا او از لحاظ ادبی و نگارشی آن را ویرایش کند. ویراستار غلطهای املایی و ایرادات نگارشی را برطرف کرده و جملات را از لحاظ دستور زبان فارسی اصلاح میکند.
پیشنهاد میکنم ۲ صفحه از متن کتابتان را بهطور تصادفی انتخاب کرده و در اختیار ویراستار قرار دهید تا او متن را بهصورت نمونه ویرایش کنند. در صورت تایید کیفیت کار، برسر میزان دستمزد و زمان تحویل کار با او به توافق برسید.
بعد از اتمام کار ویرایش بهتر است یکبار دیگر متن را بررسی کنید. زیرا احتمال دارد ویراستار در برخی جاها پیام و محتوای متن را اشتباهی تغییر داده باشد. همچنین مطالعه دو مقاله زیر میتواند جهت یادگیری برخی قواعد اولیه ویرایش و نیز آشنایی با کار ویراستاران برای شما مفید باشد:
بخوانید: راهنمای ویرایش کتاب و مقاله برای تازهکارها
بخوانید: کار ویراستار چیست؟ | چگونه ویراستار شویم؟
حال که کار ویرایش تمام شد، نوبت به صفحهآرایی میرسد. یک صفحهآرای خوب پیدا کنید. از او بخواهید چند صفحه از کتاب را بهطور نمونه صفحهآرایی کند. سپس نظرات خود را به او بگویید تا به یک طرح نهایی برسید. با او نیز بر سر مبلغ و زمانبندی و نحوه پرداخت دستمزد به توافق برسید و بعد متن تاییدشده را در اختیارش قرار دهید.
حتما درباره قطع کتاب و نوع رنگبندی آن (سیاه و سفید، دو رنگ یا تمام رنگ) با صفحهآرا مشورت کنید و به توافق برسید. زیرا پس از اتمام صفحهآرایی، در صورت تغییر سایز یا رنگبندی، هزینههای بازطراحی به شما تحمیل شده و باید زمان بیشتری را برای تحویل کار منتظر بمانید. برخی از قطعهای استاندارد و رایج کتاب عبارتند از:
- قطع رقعی: ۱۴.۵ در ۲۱.۵ سانتیمتر
- قطع وزیری: ۱۷ در ۲۴ سانتیمتر
- رحلی کوچک: ۲۱ در ۲۸.۵ سانتیمتر
بعد از تحویل کار از سوی صفحهآرا، باید فایل کتاب را با دقت بررسی کنید زیرا حتما بهواسطه طراحی در جاهایی از متن خطاهایی رخ داده است. آنها را برای صفحهآرا مشخص کرده تا او اصلاحشان کند.
حتما از صفحهآرا بخواهید پس از اتمام پروژه، فایل اصلی صفحهآراییشده کتاب را در نرمافزاری که انجام داده (ورد یا ایندیزاین) همراه با فونتهای استفادهشده در اختیار شما قرار دهد. زیرا حتما در آینده به آن نیاز پیدا میکنید. برای آنکه بدانید کار صفحهآرایی دقیقا چیست، حتما مقاله زیر را مطالعه کنید:
بخوانید: صفحه آرایی چیست؟
مرحله ششم: انتخاب اسم و طراحی جلد کتاب
در حین ویراستاری و صفحهآرایی کتاب میتوانید نام مناسبی برای آن انتخاب کنید. بهتر است نامی که انتخاب میکنید ضربآهنگ خوبی داشته و جلب توجه کند؛ مانند نامهای زیر:
- گاو بنفش (موضوع: ایجاد مزیت رقابتی در کسب و کار)
- تستِ مامان (موضوع: آموزش تحقیقات بازاریابی)
- از شنبه (موضوع: مبارزه با تنبلی و اهمالکاری)
- تیزفکری (موضوع: آموزش تفکر انتقادی)
اگر از چنین اسامی استفاده کردید که به وضوح بیانگر موضوع کتاب نیستند، بهتر است زیرعنوانی بنویسید که در حد یک جمله موضوع کتاب را شرح دهد. مثلا «کلید را بزن؛ چگونه با مصلحتاندیشی اوضاع را به سود خود و اطرافیانتان تغییر دهید»
همچنین اگر در زمینهای اولین هستید و یا ترجیح میدهید بهدلایل بازاریابی مخاطب سریع به موضوع کتاب پی ببرد، از اسم همان کار برای نامگذاری کتاب استفاده کنید. مانند نامهای زیر:
- آموزش نویسندگی علمی
- روابط عمومی بهِزبان ساده
- آشنایی با فیزیک کوانتوم
- راهنمای کمکهای اولیه
بخوانید: پنج ترفند طلایی برای انتخاب نام کتاب
انتخاب اسم و زیرعنوانِ مناسب، به طراح گرافیک دید جامع و ایدههای خوبی برای طراحی جلد کتاب میدهد. درباره خود و موضوع کتابتان برای طراح جلد توضیح دهید و بهتر است خلاصهای در حد ۱۰ صفحه از آن را نیز در اختیارش قرار دهید.
اگر هم برای طراحی جلد ایدهای دارید، بهعنوان یک گزینه به او پیشنهاد دهید؛ اما اصراری نداشته باشید. معمولا طراحان حرفهای با این توضیحات میتوانند ایدههای خلاقانهای را پیدا کرده و اجرا کنند.
همچنین اطلاعاتی از جمله قطع کتاب، نام و زیرعنوان، اسم نویسنده، متن پشت جلد و تعداد صفحات را هنگام سفارش کار در اختیار طراح قرار دهید. برای آنکه تعامل بهتری با طراح جلد داشته باشید، بهتر است قبل از سفارش طراحی جلد، مقاله زیر را بخوانید:
بخوانید: آشنایی با آناتومی طراحی جلد کتاب
مرحله هفتم: بازاریابی و فروش کتاب
یکی از روشهای معمول برای فروش کتاب، تحویل بخشی از تیراژ آن به شرکتهای پخش است. البته شرکتهای پخش تنها از ناشران کتاب میپذیرند. استفاده از این روش چالشهای خاص خود را دارد، اما همچنان کارآمدی خود را برای فروش کتاب حفظ کرده است.
ولی شما بهعنوان یک نویسنده بهتر است برنامه جداگانهای نیز برای بازاریابی و فروش کتابتان داشته باشید. زیرا به ازای هر یک کتابی که بیشتر میفروشید، بهطور مستقیم و غیرمستقیم دستکم بین ۵ نفر جدید شناخته میشوید.
فعالیت در صفحات شخصیتان در شبکههای اجتماعی، حضور و سخنرانی در همایشها و رویدادهای مرتبط، ارسال کتاب برای مراکز و اشخاصی که پتانسیل معرفی یا فروش کتابتان را دارند، راهاندازی وبسایت شخصی و دهها ایده دیگر، تنها بخشی از روشهایی است که میتوانید به کمک آن به افزایش فروش محصولتان کمک کنید.
یکی از بسترهای خوب برای فروش کتاب، فضای وب و شبکههای اجتماعی است. از این رو مطالعه مقاله زیر میتواند برای شما بسیار مفید باشد:
بخوانید: چگونه کتاب خود را در اینترنت بفروشیم؟
نوشتن کتاب یک پروژه است…
من افراد زیادی را میشناسم که سالهاست در پی نوشتن کتاب هستند؛ برخی هرازگاهی چند صفحهای مینویسند و گروهی دیگر که کلا همه چیز فقط در حد حرف و ایده است!
تجربه شخصی خودم و مربیگری بیش از ۳۰۰ نویسنده و مدرس در نوشتن کتابشان به من ثابت کرده، اگر کتاب نویسی را از دید یک پروژه نبینید، هیچگاه لذت داشتن کتاب را نمیچشید. حال هر چیزیکه بخواهد به شکل پروژه دیده شود باید این سه ویژگی را داشته باشد:
- کیفیت نهایی: بسیاری از نویسندگان، بهخصوص کتاب اولیها تصویر روشنی از خروجی نهایی کتابشان ندارند. سادهترین راه این است که برای الگوبرداری کتابی را از کتابخانه یا فروشگاه انتخاب کنید. این الگوبرداری شامل حجم، قطع، نوع صفحهآرایی، چیدمان محتوا و نوع روایتگری است.
- زمانبندی: تعیین کنید میخواهید کتابتان حدود چه زمانی منتشر شود. هر تاریخی را مشخص کردید، دستکم دو ماه قبل باید پیشنویس آن را تمام کنید. این دو ماه برای کارهایی مثل ویراستاری، صفحهآرایی، اخذ مجوز و غیره است.
- هزینه: حدود بودجهای که میخواهید برای آمادهسازی و نشر کتابتان اختصاص دهید را نیز با مشورت صاحبنظران تعیین کنید. کمینه بودجه را شرایط بازار و بیشینه آن را شما تعیین خواهید کرد.
در این خصوص چند تا نکته کنکوری را هم از من یادگار داشته باشید:
- کیفیت نهایی بهشدت به دو عامل زمان و هزینه وابسته است. مثلا کتابی را که با کمترین هزینه در سریعترین زمان منتشر میکنید، قطعا کیفیت بالایی ندارد. یا کتابی که در سریعترین زمان ممکن با بهترین کیفیت آماده شود، قطعا ارزان تمام نمیشود. پس شما در هر شرایط ناچار هستید یکی از سه ویژگی بالا را فدای دو تای دیگر کنید.
- زمانبندی برخی کارها از حیطه اختیار شما خارج است. تاخیرهای طراح و ویراستار و یا مدت صدور مجوز کتاب. پس در تدوین جدول زمانی پروژه کتاب منعطف باشید.
- در برههای زندگی میکنیم که نوسان قیمتها زیاد است. در بحث هزینههای کتاب، هزینههای کاغذ و چاپ بیشترین درصد را به خود اختصاص میدهند. پس اگر مثلا امروز قیمت تمامشده هر نسخه کتاب ۱۰ هزار تومان است و فردا گفتند ۹ هزار یا ۱۱ هزار تومان، چندان تعجب نکنید!
—***—
معرفی دوره آموزش و کوچینگ کتاب نویسی
در پایان امیدوارم راهنمایی که خواندید برای شما مفید و کاربردی بوده باشد. آنچه خواندید گزیدههایی از دوره آنلاین آموزش و کوچینگ کتاب نویسی آکادمی شیوا بود. این دوره برای کسانی است که میخواهند در حیطه تخصصی خود کتاب عمومی جذاب و اثربخشی بنویسند.
اگر تصمیم شما برای نوشتن کتاب جدی است، برای حضور در این دوره درنگ نکنید. دستکم ۱۰ ساعت محتوای مفید و کاربردی با بهترین کیفیت تصویر و صدا به همراه دهها مثال، کاربرگ و ایده در انتظار شماست. از طرفی حضور یک مربی و کوچ در کنار شما باعث میشود بهترین کتاب ممکن را نوشته و منتشر کنید. برای آشنایی بیشتر با این دوره و شرکت در آن کافی است روی عکس زیر کلیک کنید:
خیلی خوب و مفید بود ممنون از شما