برای اغلب نویسندگان انتخاب نام کتاب چالش عجیبی است. نامیکه بتواند نهتنها پیام کتاب را بهخوبی به مخاطبان انتقال دهد، بلکه باعث جلب نظر آنها نیز شود و روی فروش کتاب تاثیر مثبت بگذارد.
بهواسطه سالها فعالیتم در حوزه برندینگ و انجام پروژههای مختلف در این حوزه، اعتقاد دارم کتاب هم یک محصول است و همچون سایر محصولات باید برای افزایش فروش آن، برنامه برندینگ روشنی داشته باشیم. قطعا انتخاب نام یکی از پایههای آن است.
من هم برای نامگذاری اولین کتابم با چالشهایی روبرو بودم و بین انتخاب دو عنوان تردید داشت. جالب است بدانید موضوع کتاب دقیقا درباره انتخاب نامهای تجاری است. برای اولینبار بود کتابی با چنین موضوعی در ایران تالیف میشد.
از یک طرف قاعدهای در نامگذاری کتاب است که میگوید بهتر است نام کتابتان جلب توجه کند و کمی هم خاص باشد. پس نام «درواژه» را انتخاب کردم که ترکیبی از واژگان دروازه + واژه بود.
اما در عین حال قاعده دیگری نیز هست که میگوید اگر در زمینهای اولین هستید، میتوانید از نام اصلی همان کاری که انجام میدهید، برای انتخاب نام کتاب استفاده کنید. پس در نهایت همان نام اصلی موضوع کتاب، یعنی «نامهای تجاری؛ تنبل، زرنگ، خنثی» را انتخاب کردم.
پس اگر شما هم بهعنوان نویسنده با چالش نامگذاری کتاب دستوپنجه نرم میکنید، در ادامه با من همراه شوید تا با پنج ترفند طلایی برای انتخاب نام کتاب آشنا شوید.
ترفند اول: تعجب خواننده را برانگیزید!
اگر درباره مبحثی کتاب نوشتهاید که قبلا کتب متعددی در آن زمینه در بازار منتشر شده است، از نامهایی استفاده کنید که باعث ایجاد تعجب شوند. مانند «قورباغهات را قورت بده» از برایان تریسی. چون صدها کتاب در مورد مدیریت زمان وجود داشته، برایان تریسی هم بهدرستی با این عنوان، باعث کنجکاوی مخاطبانش شده است.
حتما میدانید در حوزه بازاریابی و برندینگ کتابهای زیادی وجود دارد. اما کتاب «زاگ»، اثر مارتی نیومایر که یک اثر پرفروش در این حوزه است، از همین ترفند جلب توجه بهره گرفت تا سری در سرها بیرون بیاورد. این نام از همان واژه معروف زیگ زاگ گرفته شده است.
ناگفته نماند کتابهایی با فروش بیش از ۳۰ میلیون نسخه و بیشتر در دنیا داریم که از اسامی عادی استفاده کردهاند. چون در زمینههای خودشان تقریبا اولین بودهاند. مانند: «بیندیشید و ثروتمند شوید» از ناپلئون هیل. این اثر حدود ۸۰ سال است که در زمره کتابهای پرفروش کسبوکار دنیاست.
در آن زمان کتابهای زیادی در این زمینه وجود نداشته و اسم واضح و روشن به فروش بیشتر آن بسیار کمک کرد. هرچند در ابتدا همین نام هم باعث تعجب خوانندگان میشد؛ مگر میشود فقط با اندیشیدن ثروتمند شد؟ چیزیکه بر خلاف باور عمومی مردم بود.
کتاب «هفت عادت مردمان موثر» اثر استفان کاوی هم که تا به امروز بیش از۳۰ میلیون نسخه فروش داشته، اسم عجیب و غریبی ندارد. دقیقا در عنوان مشخص است که نویسنده میخواهد درباره چهچیزی صحبت کند. ضمن اینکه در عنوان این کتاب از عدد معروف ۷ استفاده شده است که در جای خود میتواند جذاب باشد. (به ترفند سوم مراجعه کنید.)
ترفند دوم: از مخاطب کمک بگیرید
اگر کتابتان را برای گروه سنی، قشر اجتماعی خاص و بهطور کلی برای مخاطب مشخصی مینویسید، میتوانید از آن در عنوان کتاب استفاده کنید. مثلا:
- ۷ اشتباه مهلک یک کارگزار بیمه
- راز موفقیت یک بانکدار
- معمای ثروت یک معلم ساده
- پدر پولدار پدر بیپول
ترفند سوم: از جادوی اعداد کمک بگیرید
یکی از موارد دیگر برای جلب توجه استفاده از اعداد است. استفاده از اعداد در عنوان کتاب تا حدودی میتواند به خواننده نشان دهد که قرار است با چه چیزی مواجه شوند. مثلا:
- ۱۲ ستون موفقیت
- مذاکره در یک هفته
- ۱۰ قانون موفقیت
- ۱۰۱ راه برای موفقیت در تجارت
ترفند چهارم: روش و ایدهتان را معرفی کنید
اگر در کتابتان یک روش و یا ایده خاص و جدیدی را ارائه دادهاید، میتوانید آن را در عنوان یا حتی زیرعنوان کتاب بیاورید. مثلا من در اولین کتابم از زیرعنوان «تنبل، زرنگ، خنثی» استفاده کردم.
احتمالا با کتاب پرفروش سِت گادین با نام «گاو بنفش»، آشنا هستید. نام این کتاب دو ویژگی دارد؛ اول اینکه ساختارشکن است و باعث تعجب خواننده میشود. و دوم اصطلاحی مخصوص خود نویسنده است و از ابتدا تا انتهای کتاب به کار میرود. موضوع این کتاب در زمینه ایجاد مزیت رقابتی است.
این نویسنده کتاب دیگری نیز با نام «شیب» نام دارد و در این کتاب مسیر موفقیت را به گذشتن از یک شیب با زاویه بالا تشبیه نموده است. همچنین کتاب «شش کلاه تفکر» از دکتر ادوارد دوبونو نیز تمثیلی از ۶ نوع تفکر موجود در مغز ما انسانهاست. او برای انتخاب نام کتاب از ترکیب عدد و اصطلاحات شخصی خود استفاده کرده است.
من از ترفند چهارم برای انتخاب نام یکی دیگر از کتابهایم بهره گرفتم. کتاب «برند ضدگلوله» که در آن به مخاطب آموزش میدهم که چگونه بتوانند قدم به قدم برندی قدرتمند بسازند که در نهایت این برند را ضدگلوله نامیدم.
ترفند پنجم: از نامهای تصویری استفاده کنید
شما میتوانید از نامهایی استفاده کنید که باعث شود در ذهن مخاطب تصویری شکل بگیرد. مثلا کتاب «شنا با کوسهها» از هاروی مککی، دقیقا یک نام تصویری است. استفاده از مولفههای تصویری در عنوان کتابتان کمک میکند نامش بهتر در خاطر مشتریان بماند.
از طرفی اغلب نامهای تصویری با استعاره همراه هستند و همین مساله روی افزایش جذابیت عنوان تاثیر مثبت میگذارد. اگرچه استفاده تنها از «استعاره» هم میتواند خود ترفند دیگری باشد. مثلا کتاب «چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟» از دکتر اسپنسر جانسون.
—***—
همانطور که گفتم انتخاب نام مناسب برای کتاب تاثیر بسزایی روی فروش آن دارد. ولی از عوامل دیگری مانند موضوع کتاب، روایت آن، بازاریابی و فروش هدفمند، حُسن شهرت نویسنده و غیره نیز نباید غافل شد. از این رو در پایان مطالعه مقالات زیر را بهشما پیشنهاد میکنم:
بخوانید: راهنمای جامع نوشتن کتاب | چگونه کتاب بنویسیم؟
بخوانید: چگونه کتاب خود را بفروشیم؟
بخوانید: چگونه کتاب چاپ کنیم؟
همچنین خیلی خوشحال میشوم اگر کتابهایی میشناسید که عناوین آنها برای شما جذاب بوده، در بخش نظرات معرفی کرده و یا پرسشهایتان را با من مطرح کنید.
نظرات